سودابه اشرفی – آمریکا
«نیاز به خانهپا در بلیز: ماه می، سال ۲۰۰۵. برای خانهای بسیار دورافتاده با انرژی خورشیدی در کنار رودخانهٔ کلمبیا، جنوب بلیز. برای اطلاعات بیشتر لطفاً از طریق ایمیل زیر با رابرت تماس بگیرید.»
از میان چند آگهیای که به آنها جواب داده بودم، بیشتر از همه منتظر نتیجهٔ این یکی بودم.
جلو کامپیوتر یک دستم روی ماوس بود و دندانهایم را روی تکهای از پیتزا فرو کرده بودم. صفحهٔ ایمیل که باز شد و چشمم به جواب آگهی افتاد، صدای تلویزیون را با عجله پایین آوردم. بقیهٔ تکهٔ پیتزا را توی جعبهاش کنار کامپیوتر گذاشتم و بعد از دو هفته انتظار، روی پاسخ: پاسخ: «نیاز به خانهپا در بلیز» کلیک کردم.
سلام
ایمیل شما را دریافت کردیم. باور کنید آنقدر پاسخ بهدست ما رسیده و آنقدر جواب ایمیل نوشتهایم که نمیدانیم اسم شما کجای لیست اصلی ما که طبق مشخصات، تقسیمبندی کرده بودیم جای میگیرد. آیا جواب کلی ما را گرفتهاید؟ حالا برای اینکه جای شکی باقی نماند آن را هم دوباره ضمیمه میکنیم.
سلام دوست عزیز
این یادداشت تأیید دریافت پاسخ شما به آگهی «نیاز به خانهپا…» است. ما در واقع بعد از آن آگهی، ایمیلباران شدیم و حالا سعی میکنیم تا آنجا که ممکن است به همهٔ علاقهمندان جواب بدهیم. باید بدانید که ما فقط هفتهای یکبار به شهر میآییم و مراحل نوشتن اینهمه جواب میتواند طولانی بشود. از صبر شما متشکریم.
متن نامهٔ همگانی که قبلاً نوشته بودیم ضمیمه است:
به تمامی علاقهمندان عزیز
سلام
اجازه بدهید تأکید کنم که ما فقط بهدنبال خانهپا میگردیم. به کسی احتیاج داریم تا در یک ماهی که در آمریکا هستیم یعنی تمام ماه می، کمی کمتر یا بیشتر، در خانهٔ ما زندگی کند.
کل کاری که شما باید انجام دهید در واقع مراقبت از چند حیوان خانگی است. فعلاً یک سگ و دو گربه داریم اما چه بسا تا آن موقع یک سگ دیگر هم به فامیلمان اضافه شود. لیکن از آنجایی که ماه می خشکترین ماه اینجاست، کمبود آب میتواند مشکلی باشد. ما شبکهٔ آب تلنبهای سادهای داریم که در سه سال گذشته بهخوبی از آن استفاده کردهایم. معمولاً یکی از سه صفحهٔ جذب اشعهٔ خورشیدیمان را با یک پمپ دوازدهولتی به کنار رودخانه میبریم و برای تمام فصل همانجا نگهش میداریم. این سیستم بهطور تقریبی دویست و پنجاه گالن ظرفیت دارد. ما این آب را همینطور تصفیهنشده مینوشیم اما ممکن است شما نخواهید این کار را بکنید. آیا آب بطری در اینجا ارزان است؟ هوم م م… گمانم در حدود گالنی پنجاه سنت – بهشرطی که پنج گالن، یکجا با هم بخرید که این موضوع ما را به مسئلهٔ بعدی ربط میدهد.
دلمان میخواهد روی کلمهٔ «دورافتاده» که در آگهی آورده بودیم بسیار تأکید کنیم. ما یک مایلیِ بالای رودخانه زندگی میکنیم. یک مایلیِ دهکدهٔ مایا در سن پدرو کنار رودخانهٔ کلمبیا – بیست و پنج مایلیِ نزدیکترین شهر یعنی پونتا گوردا. چند راه برای رفت و آمد به دهکده وجود دارد. من خودم معمولاً از کرجی متوسطی که داریم استفاده میکنم. کرجیهای اینجا کنوهایی هستند که با دست ساخته شدهاند و با یک چوب بلند که با فشار بهعقب رانده میشود حرکت میکنند. استفاده از آن را در ظرف یکی دو هفته و با تمرینِ مرتب میتوان یاد گرفت بهشرطی که آدمی قوی باشید. از آنجایی که جولیا خودش را آدم پرزوری نمیداند، از روش من استفاده نمیکند بلکه بهسادگی پارو میزند. و بعد کرجی را بهجای مطمئنی میبندد و یک مایل فاصله را پیاده میآید. در ماه می آب رودخانه پایین است. بنابراین بدون وسیله هم میشود از آن گذشت. کافی است که یک دست لباس اضافه با خودتان بردارید.
و اما راه دیگر: دهکده اتوبوسی دارد که در روزهای دوشنبه، چهارشنبه، جمعه و شنبه به پونتا گوردا میرود. صبح زود ساعت پنج و چهل و پنج دقیقه راه میافتد. چهل دقیقه طول میکشد تا به شهر برسد و بعد ساعت دوازده ظهر برمیگردد. ما معمولاً در چنین روزهایی که آن را روزهای شهر نامیدهایم تا ساعت دو و نیم بعدازظهر دیگر به خانه برگشتهایم.
اتوبوسهای دیگری هم هستند که صبح کمی دیرتر حرکت میکنند اما ممکن است برای رسیدن به ایستگاهِ این اتوبوسها مجبور شوید سه چهار مایلی را پیاده یا با دوچرخه بروید.
ماه می میتواند داغترین و سختترین ماه جنوب بلیز باشد. درجهٔ حرارت هوا میتواند به صد هم برسد، اما شبها و صبحهای زود خنک میشود. ما و بقیهٔ مزرعهدارها معمولاً صبحهای خیلی زود کار میکنیم و بقیهٔ روز را کنار رودخانه یا در ننوهایی که به درختها بستهایم استراحت میکنیم. آبوهوا در مناطق جنگلی-بارانی میتواند خیلی بد یا مثل طوفانی که سه سال پیش آمد غیرقابلپیشبینی باشد. ما این آبوهوا را به این دلیل تحمل میکنیم که محل زندگیمان زیباترین و ساکتترین نقطهٔ روی زمین است. خانهٔ ما روی یک تپهٔ کوچک قرار گرفته. روی خرابههای قدیمی خانهای مایایی. از یکطرف رو به رودخانه، از یک طرف رو به معبد.
خانه روی ستونهایی فرورفته در زمین ساخته شده است. دوسوم طبقهٔ پایین، دیوار دارد اما یکسوم آن کاملاً باز است. فقط یک اتاق قابلقفلکردن دارد که در آن ابزار کار، پول و تجهیزات مربوط به انرژی خورشیدیمان و غیره را نگه میداریم. آشپزخانه شامل یک میز ناهارخوری خیلی بزرگ است که در وسط، کار گذاشته شده. پیشخوان سرتاسری که دورتادور دیوارهای آشپزخانه نصب شده است، دو اجاق گاز، دو ظرفشوییِ ورشویی با شیر آب سرد، یک سبزیخردکن دستی، یک قهوهسابی دستی و یک نارگیلخردکن دستی.
در طبقهٔ بالا یک چادر برزنتی بیست و چهار متر در سی و شش متر با در و پنجرههای توری زیپدار برای درامانبودن از نیش مگس و پشه و حشرات دیگر که در شبها و صبحهای زود خیلی فعال میشوند. این فضا با یک کتابخانه به دو بخش تقسیم میشود، یک میز در یکطرف و یک تختخواب و دو کمد (برای هر کداممان یکی) در طرف دیگر. دو طرف چادر دیوار چوبی زدهایم. دو دیوار بزرگ که از دو انتها بازند تا هوا بتواند عبور کند. دو ننو در طبقهٔ بالاست و دو ننو در طبقهٔ پایین. ننوی پنجم کنار اتاق مهمان است که پشت خانه قرار دارد.
دو سه قدمی آشپزخانه یک درخت لیمو و یک درخت پرتقال خیلی شیرین داریم. کمی دورتر آناناسها و یک دوجین انواع مختلف موز، بارهنگ و نارگیل. سعی کردهایم یک باغچهٔ کوچک سبزیکاری هم داشته باشیم. اما با اینکه من ده سال تجربهٔ سبزیکاری ارگانیک دارم هنوز کاملاً لِم سبزیهای اینجا دستم نیامده. گلها و سبزیجات خودرو بهخوبی عمل میآیند – چیزهایی مثل همیشهبهار، بامیه، کاهو، کدوی محلی، ریحان، مرزه، تره، آویشن، کاساوای تلخ و شیرین، چغندر. اما گوجهفرنگی و فلفل مراقبت زیادی میخواهد – و اما ماه می موقع رسیدن انبه – میوهٔ خدایان است!
جولیا باغچهٔ تزئینی قشنگی برای خودش درست کرده. از این باغچههای تزئینی در دهکده فراوان است. راستی اگر به عقب ساختمان بروید درخت کاکائوی ما را میبینید که شاید از شما خواهش کنیم کمی از آن مواظبت کنید چون میوهاش باید هر ماه به شکلات تبدیل شود. البته اگر خواستید میتوانید هرچه را که کاشته یا درو کردهاید با خودتان ببرید.
اینجا زمین بسیار شیبدار است. فقط دو یا سه تکهٔ مسطح در خانه، و بقیهاش کنار رودخانه. من با قطع درختها و بوتهها راههای باریکی برای راهپیمایی درست کردهام. راهپیمایی در این اطراف خیلی لذتبخش است.
جولیا و من هر دو پنجاه و دو سال داریم. هر دو بهطور داوطلبانه برای یک مؤسسهٔ کوچک توسعه و آبادانی دهکده کار میکنیم. بنابراین میبینید که نمیتوانیم به شما حقوقی پرداخت کنیم اما برای یک هفتهتان آذوقه در آشپزخانه میگذاریم بهاضافهٔ یک کپسول پرِ گاز. برای کار کمی که برای ما انجام میدهید ما، یک تکه سهم خودمان از بهشت را، برای یک ماه یا بیشتر در اختیارتان میگذاریم. فکر میکنم معاملهٔ پایاپای خوبی باشد.
خب، حتماً خواهید پرسید که ما بهدنبال چه جور آدمی میگردیم؟ باید بگویم قبل از هر چیز این آدم باید از قوای جسمانی نسبتاً خوبی برخوردار باشد – حداقل آنقدر که بتواند از پس رفتوآمد خود برآید. با اینکه ممکن است این موضوع مسئلهآفرین نشود اما انتظار داریم این آدم سر نترسی در مقابله با حیواناتی مثل رتیل، عقرب، مار و پلنگ و یوزپلنگ و خانواده داشته باشد (میتوانیم به شما نشان دهیم که چگونه حواستان جمع باشد). ایگواناها را فراموش کنید. آنها فقط از درختهای خمشده روی رودخانه آویزان میشوند و تماشایتان میکنند. کاری به کارتان نخواهند داشت.
کسی که ما انتخاب میکنیم باید قول بدهد که شبها به خانه بیاید تا سگ و گربهها گرسنه نمانند. اگر شب کسی نباشد، چینی، سگمان باید بسته باشد.
مسلماً درستی و صداقت شما تقاضای دیگرمان است. خیلی دردآور است وقتی که برمیگردیم و میبینیم چیزی از وسایل خانه گم شده است. چند تقاضای دیگر هم داریم که بعد از توافقهای اصلی، آنها را با شما در میان میگذاریم. مهمتر از همه این است که ما در گرمای ماه می اینجا علاف نشویم.
همسایههای دوروبر و همسایههای بالای رودخانه، گوش شیطان کر همه آمریکاییاند و همه مشغول ایجاد مزرعههای پژوهشی. اگر برای رفتوآمد یا حملونقلِ چیزهای سنگین با کرجی، به کمک احتیاج داشتید آنها میتوانند بهراحتی به شما کمک کنند. یک چیز دیگر باقی میماند که گفتنش واقعاً ضروری است: در این منطقه سه جور مار زهری وجود دارد. این سه جور مار زهری عبارتاند از: کبرا، بوآ و فر د لانس. میتوانید در مورد این مارها تحقیق کنید تا بفهمید دقیقاً چه میگویم. البته در این پانزده سالی که من اینجا زندگی میکنم چندبار بیشتر به آنها بر نخوردهام و یکی دوبار هم فقط با مردهشان – اما مردم بومی با آن غریبه نیستند و دائم سرِ زمین با اینجور مارهای خطرناک مواجه میشوند. ما سعی میکنیم تا آنجا که میشود شبها بیرون نرویم تا از شر این مارها در امان بمانیم. در داخل خانه؟ در داخل خانه هیچ جای نگرانی نیست.
خب، حالا بعد از هضم این اطلاعات اگر همچنان مایل به قبول این شغل بودید با ما تماس بگیرید. حتماً بهطور فردی و خصوصی به شما جواب خواهیم داد. موفق باشید!
رابرت فردریکسن و جولیا آلتر
بعدالتحریر
در ضمن، ما طی ماه ژانویه هم یک ماهی به دهکدهای در مکزیک سفر خواهیم کرد و به خانهپا احتیاج خواهیم داشت. علاوه بر این، اگر بخواهید مدت طولانیتری بمانید میتوانید اتاق مخصوص مهمان ما را در مقابل پرداخت هفتهای ۷۵ دلار کرایه کنید – شامل غذا.
بعدالتحریر ۲
این را هم باید بگوییم وقتی ما کمی بیشتر به این موضوع فکر کردیم دیدیم بهتر است یک جفت را برای این کار انتخاب کنیم. راستش را بخواهید آمدورفت به این مکان خیلی سخت است. بدون ماشین هم خیلی دور نمیشود رفت. این کار برای کسانی مناسب است که مدتی با اتراق در همین یک تکه راضی باشند. شاید بهتر است در صورتی به این ایمیل پاسخ دهید که نخواهید تک و تنها به این جا بیایید و جفتی همراه داشته باشید.
خب ما تقریباً بیشتر موارد ضروری را برای شما توضیح دادیم. اگر هنوز نظرتان را عوض نکردهاید برای ما نامهٔ دیگری بنویسید تا در مورد قدم بعدی با هم صحبت کنیم. منتظر ایمیل شما خواهیم ماند.
نوامبر ۲۰۰۴
گزارش جلسهٔ نقد و بررسی این داستان در کارگاه داستاننویسی ونکوور را در اینجا بخوانید